آخرين ارسال هاي تالار گفتمان

عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
کلاه دخترانه تابستانی اسپرت | 0 | 5 | kolahnet |
مزایا و معایب چنگالهای میوهخوری یکبار مصرف | 0 | 13 | arsanmehr |
بهترین داروخانه تهران برای خرید مکمل | 0 | 14 | homayounzakeri |
راهنمای جامع ساخت سردخانه: هر آنچه باید بدانید | 0 | 38 | ari1 |
شرکت در جلسات هیات تشخیص و حل اختلاف | 0 | 39 | ari1 |
کاربردها و مزایای دستگاه حکاکی ضربهای عمیقزن | 0 | 37 | hakaki |
بهترین راهکارهای حقوقی برای اخراج غیرقانونی از محل کار | 0 | 41 | ari1 |
چرا کفپوش چوب پلاست بهترین انتخاب برای فضاهای بیرونی است؟ | 0 | 62 | webrrr |
بازگشت همه به سوی سایت است😂 | 31 | 1853 | 0alireza0 |
هزینه دندانهای مصنوعی بر پایه ایمپلنت چقدر است؟ | 0 | 163 | partnovin1 |
اثربخشی و تاثیرات حرکات شکم در بدنسازی با دستگاه | 0 | 327 | partnovin1 |
آنتیبیوتیک آزمایشگاهی چیست؟ | 0 | 190 | webrrr |
صفحه نمایشگر مات چیست؟ | 0 | 196 | webrrr |
دکتر پیمان زندی جراح مغز و اعصاب در سنندچ کیست ؟ | 0 | 182 | dr-peymanzandi |
خرید هاست از آتنا هاست | 0 | 196 | reyhanehseo82 |
خرید هاست | 0 | 192 | reyhanehseo82 |
سیتوژنتیک چیست؟ | 0 | 195 | ari1 |

دانلود رمان «ازدواج به سبک کنکوری»نوشته:پریاfکاربر انجمن نودوهشتیا
رمانی جذاب وبه روز از زندگی عامیانه والبته جالب ومتفاوت وباسبکی جدید.....خیلی قشنگه
پیشنهاد می کنم ازدستش ندید!!!
قسمتی از رمان+دانلود=ادامه مطلب
لباسام رو عوض کردم و رفتم سریخچال تا یکم آب بخورم که یادداشت مامان رو دیدم.
» پري ما رفتیم خونه مامان بزرگ. هروقت رسیدي خونه، زنگ بزن پدرام میاد دنبالت ... «
شیشه آب رویه نفس سرکشیدم و با حرص کوبیدمش روي میز.
خسته شده بودم از این همه شلوغی ...
شاید اگه سال پیش بود خیلی خوشحال می شدم ولی الان دیگه حوصله ي مهمونی هاي هر روز هر
روز مامان رو نداشتم.
حوصله ي سوالاي تکراري در مورد کنکوررو نداشتم. بیخیال یادداشت مامان شدم و واسه تغییر
روحیه ام و اینکه بتونم بشینم
سر درسم هندزفري هام رو گذاشتم تو گوشم و یه آهنگ باحال رو پلی کردم
با تموم شدن آهنگ یه آب به صورتم زدم و رفتم سراغ کتاب هام. از صبح ساعت پنج بیدار شده بودم
تا عصر حدود ساعت
چهار که رفتم همایش داشتم می خوندم و خسته شده بودم. ترجیح دادم یه درس عمومی که دوست
دارم رو بخونم. زبان رو از
قفسه ي کتابم برداشتم و شروع کردم به تست زدن. نمی دونم یهو چی شد که خوابم برد. شاید از
خستگی ... باصداي تلفن از
خواب پریدم وسریع گوشیو برداشتم. پدرام بود:
پدرام: معلوم هست کجایی؟ کدوم همایشی اینقدر طول میکشه؟ هر چی زنگ میزنم گوشیتو برنمی
داري.
با صداي خوابالودي گفتم:-
خو خوابم برده بود. حالا مگه چی شده؟ -
پدرام باز سرم داد کشید و دعوام کرد ولی آخر کار دید زیاده روي کرده یهو زد زیر خنده و گفت:
پدرام: آخه بچه نمیگی من از نگرانی میمیرم؟ همین یه دونه خواهرو که بیشتر نداریم. پري خله جونم
مگه نه؟
-خل خودتی وجد و آبادت.
همون طور که صداش رو دخترونه کرده بود و صداش رو می کشید گفت:
باشه باشه به بابا میگم چی گفتی. حالا هم زود آماده شود دارم میام دنبالت. -
باي باي. - ok
سریع آماده شدم و هر چی دم دستم اومد پوشیدم. همه خودمونی بودن و تیپ مهم نبود.
صداي سومین بوق ماشین پدرام رو که شنیدم سرریع رفتم و سوار شدم.
سلام داداشی -
پدرام: سلام و ... یکم دیگه دیر می کردي.
-خب بابا ... حالا واجبه به روم بیاري؟ خوبه منم ازت بپرسم الان این بوي عطر زنونه تو ماشین تو -
واسه چیه؟ یا مثلا برم به
مامی بگم الان چه بو هاي استشمام کردم.هان؟
پدرام: باشه بابا ما تسلیم چرا تهدیداي خطرناك می کنی؟
ادامه دادم:
یا مثلا به مامان بگم تو اسمشو گذاشتی تهدیداي خطرناك؟ -
پدرام: پري اصلا من غلط کردم من دیگه حرف نمیزنم آ..آ
دستش رو کشید رو دهنش یعنی زیپشو کشیده و تا خونه مامان بزرگ دیگه حرف نزد.
وقتی رسیدیم از اینکه خاله اینا نبودن کلی خوشحال شدم. نه اینکه دوستشون نداشته باشم ها نه ...
فقط حوصله ي سر و
صدا نداشتم.
با ذوق پریدم بغل بابا بزرگ و کلی بوسش کردم که صداش در اومد:
وروجک من که میگن افسرده شده اینه؟ اینکه از قبلشم بد تر شده. -
-بابایی کی گفته من افسرده شدم فقط ناراحت آینده م بودم وؼصه دار از اینکه رشته اي که میخواستم -
رو تو دانشگاهی که
می خواستم قبول نشدم.
بابا بزرگ: غصه نخور بابا واست کلی خبراي خوش دارم.
مامان بزرگ: ا ا ا به حرفش گوش نده این خبراي خوبش همش درسیه از یه دبیر بازنشسته بیشتر از
اینم نباید انتظار داشت. بیامادر تو چرا هنوزتو حیاط ایستادي؟
گونه ي مامان بزرگ رو بوسیدم و وارد سالن شدم.
برچسب ها : رمان,دانلود,ازدواج به سبک کنکوری,پریا,دانلود رمان,
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط آیدا در تاریخ 1395/10/10 و 15:21 دقیقه ارسال شده است | |||
آقا دانلود نمیشه![]() کمککککککک پاسخ : واااای لینک دانلود زمان اپلودش تموم شده
ممنون ک گفتی دوباره اپلودمیکنم آپلود کردم دوباره...راحت دانلودمیشه ![]() |
این نظر توسط رضوان در تاریخ 1394/04/10 و 16:58 دقیقه ارسال شده است | |||
من قبلا این رمانه خوندم جالبه![]() پاسخ : اره خوبه ![]() |
این نظر توسط در تاریخ 1393/07/11 و 20:46 دقیقه ارسال شده است | |||
In romana dar barare HAMKHONE harfi vase goftan nadaran... پاسخ : ازچه لحاظ عزیزم؟؟؟!! |
این نظر توسط ava در تاریخ 1393/07/11 و 0:21 دقیقه ارسال شده است | |||
بخش سانسوری داره؟!!چون من بچه خوبیم خودم سانسور شده می خونم!!![]() پاسخ : آره ![]() ![]() |
این نظر توسط ava در تاریخ 1393/07/10 و 22:29 دقیقه ارسال شده است | |||
نخوندم این رمانو.حتما دانلود کنم وقت شه می خونم. هم خونه ای هام یه رمان آورده بودن به اسم سپیده دم انتظار قشنگ بود اونم ![]() پاسخ : آجی دانلودکن خییییلی باحاله البته کمی هم+18هست....اونارونخونده ردکن ![]() جدی؟؟میخونم اگه خوشم اومد میذارم ![]() |
این نظر توسط صادق در تاریخ 1393/07/10 و 16:50 دقیقه ارسال شده است | |||
حتما دانلود میکنم میبینم مرسی ![]() پاسخ : رمانه ادمین میتونی بخونی فقط سفارشام یادت نره ![]() |